سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفت و گو با سید احمد بابایی( از نخبگان حوزه)/بخش2

ارسال‌کننده : فصل رویش2 در : 88/5/12 2:3 عصر

رویش :  علوم مرتبط با رشته کلام چیست ؟ آیا شما به آنها هم پرداخته اید ؟

ج): از جمله علوم مرتبط فلسفه است . بنده کلاً به مباحث عقلی علاقه مند بودم . بعد از مدتی حس کردم می شود فلسفه و کلام را در کنار هم ادامه داد . خوشبختانه برنامه ریزی آموزشی مؤسسه کلام به نحوی بود که نصف با دروس مختص کلام ( چه جدید و چه قدیم ) بود و نصف با دورس فلسفه . در خارج از مؤسسه نیز برای حفظ تعادل بین فلسفه و کلام ، درسهایی مثل اسفار اربعه را در خدمت برخی بزرگان شرکت می کردم . به نظر من اگر کسی بخواهد صرفاً فکر کند ، نتیجه خوبی نمی گیرد . اگر مسائل عقلی به مباحث کلامی به طور دقیق ضمیمه شود ، یک معجون زیبایی ساخته می شود . رشته کلام به یک سری ابراز کمکی مثل فلسفه روانشناسی، جامعه شناسی نیاز دارد. مجموع اینها کمک می کند شخص نتیجه مطلوبی از مباحث کلامی بگیرد.

رویش : کارشناسی ارشد را کی گرفتید و آیا قصد ادامه تحصیل دارید ؟

 ج) : ترم آخر کارشناسی ارشد را امسال تمام کردم . خوشبختانه مؤسسه امام صادق (ع) از امسال اقدام به پذیرش دانش پژوه در مقطع دکتری هم کرده است. بنده هم شرکت کرده ام و به احتمال زیاد در همین رشته ادامه تحصیل بدهم .

رویش : فرمودید که با پژوهش آشنایی دارید . تا به حال چند کار پژوهشی و در چه موضوعاتی انجام داده اید ؟

ج) : بیشتر پژوهش های من در حیطه تخصصی خودم بوده است. یعنی تحقیقاتی با مضامین فلسفی ـ کلام یا کلامی ـ فلسفی انجام داده ام عمده تحقیقاتم در کلام جدید بوده و برخی نظریات کلامی جدیدی که در داخل یا خارج کشور ارائه می شود را بررسی و نقد کرده ام. عناوینی از قبیل نقدی بر بسط تجربه نبوی دکتر سروش، نقد خاتمیت از دیدگاه دکتر سروش ، جمع آوری و نقد نظریات آقای مجتهد شبستری در باب هرمونوتیک ، بحث پلورالیزم ، قلمرو دین ، نیاز بشر به دین ، و در بحث ادیان نیز به تحقیقاتی در اسلام و مسیحیت پرداخته ام .

رویش : به نظر شما چگونه می شود لبه ها را با پژوهش آشتی داد؟ آیا سیاست های دستوری کفایت  می کند یا اینکه پیش زمینه های فرهنگی هم لازم است ؟

  ج) : بدون شک کار فرهنگی لازم دارد و به صرف بحث های اداری و قوانین خشک دستوری نمی شود فرهنگ پژوهش محوری را جا انداخت . به اعتقاد من برای حوزه ای که اساتیدش تحقیق محور کار نمی کنند و استاد در سال حداقل یک تحقیق برجسته ارائه نمی دهد، سخت است طلبه هایش را محقق بار آورد . باید از اساتید و بزرگان حوزه شروع کرد، باید نیروها را روی این قضیه خرج کنند. نیتشان این باشد که طلبه ای تربیت کنند که سطحی بار نیاید. حداقل خوبی پژوهش و تحقیق این است که طلبه را یک پله عمیق تر می کند . اگر همین لمعه به صورت پژوهش محور خوانده شود، طلبه عمق بیشتری را از همین لمعه در ک می کند و الاّ به صرف اینکه درس ها را به صورت سطحی بخوانند و امتحان بدهند، همین می شود که هست . ما باید پژوهش را از خودمان شروع و بعد از آن امر و نهی کنیم .

رویش : دلیل این همه تأکید شما در مورد استاد چیست ؟

ج) : من نسبت به روحیه استاد بسیار حساس هستم و فکر می کنم بسیاری از مشکلات اگر در درجه اول در استاد حل بشود در طلبه هم حل می شود . استاد اگر واقعاً برای رضای خدا کار کند، عالم باشد و حقیقتاً اهل درد و متخصص در رشته خودش باشد حتماً در متعلّمین تأثیر گذاشته و علاقه مند می شوند. بنده این مطلب را در این 4 الی 5 سال تجربه ای که در تدریس دارم، با تمام وجود درک کرده ام. وقتی برای طلبه صحبت می کنم، حس می کند که این رشته به درد می خورد، حس می کند گوینده این جملات اهل درد است و با تمام وجود      می گوید : بروید، تحقیق کنید، کار کنید، جامعه و دنیای امروز، دنیای کار و تخصص است و حرف استاد را به خوبی درک می کند. اما اگر من خودم واقعاً نفهمیده باشم و مسائل را با تمام وجود درک نکرده باشم، آن طلبه هم پشت گوش می اندازد و این یک واکنش طبیعی است چون به استادش نگاه می کند. لذا بنده روی استاد تأکید می کنم. البته در کنار این رویه اصلی، تنبیه ها و تشویق ها، واحد گذاشتن و نمره دادن و... هم در مرحله بعد کار گشاست. باید طلبه را علاقه مند کرد.

رویش : جنابعالی در کنار تحصیل به تدریس هم پرداخته اید. از این تجربه برایمان بگوئید .

ج) : حدوداً پنج سال است که در حوزه های علمیه قم تدریس می کنم و سعی نموده ام در تدریس رشته خودم موفق باشم. در مدرسه های مختلف از جمله مدرسه معصومیه (س) در بحث های کلامی و معرفت شناسی، عقاید پایه های2 و3 و5 و بدایه المعارف را تدریس کرده ام. لازم به یادآوری است که حوزه علمیه قزوین یک دوره روش تدریس کارگاهی برای اساتیدش تدارک دیده بود که بنده هم شرکت کردم. در مدرسه معصومیه بنده به همان روش تدریس می کردم و از این جهت مورد حمایت جناب آقای دکتر قوامی مدیر مدرسه بودم .

رویش : ما شنیده ایم که به عنوان استاد برتر هم معرفی شده اید !؟

ج): بله یکسال ما را به این عنوان معرفی کردند .

رویش : به کارهای جانبی دیگر مثل تبلیغ هم می پردازید یا فقط در زمینه های علمی مشغول هستید ؟

ج): به کارهای تبلیغی هم می پردازم. خیلی از کارهای تبلیغی من در دانشگاه بوده و حدود 5 یا 6 سال هست که در ماه محرم منبر می روم .

رویش : شما به امور فوق برنامه مثل فراگیری زبان ثانی هم پرداخته اید ؟

ج): مؤسسه محل تحصیل بنده، زبان ثانی را در حد متوسط مثل گرامر و مکالمه، آموزش می دهد. بیرون از مؤسسه کلام نیز در آموزشگاههای زبان کار کرده ام ولی باید ادامه بدهم .

کارهای جانبی دیگری هم انجام داده ام . در رادیو معارف ناظر بحث های کلامی ـ فلسفی هستم . در مؤسسات دیگر مثل مؤسسه اسوه،نخبگان حوزه، مسؤول تنظیم مطالب کلامی هستم. درمؤسسه مربوط به آقای پناهیان مسؤول نظارت بر سخنرانی های ایشان هستم. البته همه این کارها در طول بحث های علمی من است و اگر روزی حس کردم رهزن هستند حتماً کنار می گذاشتم.

رویش : شما در حال حاضر در بطن و مرکز فعالیت های حوزه علمیه قرار دارید . چشم انداز آینده را چگونه می بینید ؟

ج): کلمه چشم انداز را که بکار می برید ، من دل پری از همه کس و همه چیز دارم . البته بنده برای خودم چشم انداز دارم ولی درد من این است که چرا حوزه نباید چشم انداز داشته باشد ؟ لذا در همین جا بنده به حوزه علمیه قزوین که به این قبیل کارها علاقه مند هستند، پیشنهاد می دهم تا چشم انداز 10 ساله و 20 ساله برای خود تعریف کنند تا بدانند بعد از طی این مدت زمانی در کجای قلّه قرار گرفته اند . یک تعریف جدیدی ارائه دهند، سبک تحصیل در حوزه را تغییر دهند . اگر نخواهیم برنامه های این چنینی برای خود تعریف کنیم به جای صعود به قلّه به درّه پرتاب می شویم. این برنامه ریزی هم سخت افراز را در بر می گیرد و هم نرم افزار را . گرچه بحث نرم افزار  اهمیتش بیشتر است. خودم نیز سعی می کنم برنامه ریزی های سالانه و 5 ساله و 10 ساله داشته باشم و سعی کرده ام طلبه هر چه پیش آید خوش آید نباشم و برنامه هایم از قبل تنظیم شده باشد .

رویش : بعد از فارغ التحصیلی در مقطع دکتری، دوست دارید در کدام محیط فعالیت کنید ؟ حوزه یا دانشگاه ؟

ج): اگر خودمان بتوانیم طلبه با تربیت، عالم و مهذّبی باشیم ، کار کردن برای طلبه خیلی خوب است . تأثیری که یک طلبه در جوانب مختلف می تواند داشته باشد بیشتر است از تأثیر یک دانشجوی فنی و غیره . ضمن آنکه کار برای طلبه کار مقدسی هم محسوب می شود. ولی اگر وظیفه ایجاب کند که انسان در دانشگاه مشغول به فعالیت در حوزه و دانشگاه، وجود ندارد .

رویش : وضعیت فعلی حوزه را چگونه ارزیابی می کنید ؟ آیا امیدوار کننده است یا نه ؟

ج): حضرت امام (ره) در کتاب جهاد اکبر، جمله جالبی دارند که من خیلی روی این جمله فکر می کنم . ایشان چندین بار تأکید می کنند که « من آینده تاریکی برای حوزه پیش بینی می کنم » بنده اصلاً نظر         نمی دهم که آیا خدای ناکرده حوزه آینده تاریکی دارد یا نه ؟ صرفاً عرض بنده این است که روی این جمله حضرت حضرت امام (ره) باید فکر کرد .

ضمن آنکه مدت زیادی از فرمایشات مقام معظم رهبری در جمع فضلای حوزه نمی گذرد . بنده و امثال بنده هر چقدر هم حرف بزنیم چون در این گردونه هستیم، شاید به خوبی متوجه نشویم، ولی کسی مثل رهبر انقلاب که از بالا به ما و وضعیتمان نگاه می کند، خیلی اعتراض دارد. ایشان اعتراض های شدیدی نسبت به ما ، نسبت به حوزه، به کار ما، زحمت نکشیدن ما، سوء مدیریت ها داشته اند. به عقیده من اگر حوزه بخواهد در بیست سال آینده موفق باشد باید نظرات ایشان را مو به مو عمل کند .

بنده معتقدمحضرت ولی عصر(عج) و ائمه معصومین، نگاهدار و حامی این حوزه های علمیه هستند ولی این به آن معنا نیست که خداوند با کسی عقد اخوت بسته باشد و تضمین بدهد که شما برای ابد با این ساختمان باقی خواهید ماند . آیه شریفه « ما نَنسَخ من آیهِ نأت بخیر منها أو مثلها ...» خدا دینش را بگونه ای دیگر و به وسیله کسان دیگر حفظ می کند. اگر ما نتوانیم این مسیر را طی کنیم ، خدا این وظیفه را به بهتر از ما واگذار می کند . خاطر نشان می کنم به مدیریت خیلی دقیق تر و عمیق تری نیازمندیم . لذا رهبر انقلاب بر روی سوء مدیریت بسیار تأکید داشتند .

رویش : پس به نظر شما حوزه با وضعیت مطلوب فاصله دارد، و طبق تعریفی هر چیزی که به روز نشده باشد و از وضعیت مطلوب فاصله داشته باشد، عنوان تحّجر بر او بار می شود . آیا می شود به چنین حوزه ای کلمه تحّجر را اطلاق کرد ؟

ج) : بله، بدون شک ما با وضعیت مطلوب فاصله زیادی داریم و اگر حوزه نتواند نیازهای دینی مردمان امروز را پاسخ دهد، می شود گفت تحّجر دارد .

فصل رویش : باز هم سپاسگذارم که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید . امیدوارم با رویش ، استعداد هایی مثل جنابعالی ، امید به آینده ای روشن در دل هاجوانه بزند .

ج) : بنده هم سپاسگذارم .