سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفت و گو با حجت الاسلام عبدالکریم عابدینی ( مفسر قرآن) بخش اول

ارسال‌کننده : فصل رویش2 در : 88/5/12 12:7 عصر

 

اشاره :

«اَلو ، سلام علیکم

سلام علیکم و رحمه الله

حاج آقا ! بنا داریم در خصوص مأموریتها و کارکردهای حوزه گفتگویی با جنابعالی داشته باشیم.

بی رو در واسی فرصت ندارم چون مشغول مقدمات چاپ کتابی تفسیری هستم.»

ما که در مورد موضوع کارکردها جواب مثبت نگرفته بودیم با شنیدن این حرفها فرصت را غنیمت شمردیم تا به بهانه تهیه گزارشی از انتشار کتاب «در جستجوی لیله القدر» از نوع فعالیت ها، پیشینه و نگاههای تفسیری مردی که به بارگاه «تسنیم » بار یافته، از نزدیک آشنا شویم.

ظهر یک روز تابستانی با گرمای 38 درجه بالای صفر و شکمی گرسنه به منزل قدیمی اش در خیابان سپه رفتیم . تا چشممان به گلابی های باغچة حیات اُفتاد ، حاج آقا بلافاصله گفت: « می توانیم منتظر باشیم تا برسند ، آخه وقت خوردن این گلابی ها پاییز است » آن وقت همه خنده کنان به کتابخانه ایشان رفتیم و پای صحبت هایش نشستیم.

شنیدن صحبت های مردی که خودش را وقف قرآن و عترت کرده و از ثمرات شجرة طوبای تفسیری آیه ا.. جوادی آملی بشمار می آید، لطف زیادی دارد. استادش در نامه ای خطاب به همة ما نوشته است: « در بهره وری از محضر چنین معلّمی فتوری نکنند.» پس برای دقایقی گوش می سپاریم به سخنان قرآنیِ مردی قرآنی .

فصل رویش : در خدمت جناب استاد عابدینی هستیم . به جهت جایگاهی که در شهر دارید خیلی از خوانندگان ما با جنابعالی آشنایی اجمالی دارند ولی علاقه مندیم از زبان حضرتعالی، به زوایایی از زندگی علمی خود که لازم می دانید اشاراتی داشته باشید؛ مخصوصا اگر از زمان و چگونگی ورودتان  به مباحث تفسیری اگر مطالبی بیان بفرمائید ممنون خواهیم شد

عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم بنده در حدود سال 1350 وارد حوزه علمیه قزوین شدم . پس از جند ماهی به حوزه علمیه چیذر واقع در شمیران تهران هجرت کردم . به جهت علاقه خاصی که به تحصیل در قم داشتم در اولین فرصت ممکن به شهر مقدس قم هجرت کرده و در مدرسه کرمانی ها سال تحصیلی 53 54 را شروع کردم . بنده در حماسه چهاردهم تا هفدهم خرداد سال 1354 که برای گرامیداشت دوازدهمین سال شهدای قیام پانزده خرداد و احیای آن حماسه بزرگ صورت گرفت شرکت فعال داشتم و در عصر روز هفدهم خرداد، گارد شاهنشاهی و سایرعوامل وابسته به رژیم به مدرسه فیضیه هجوم آوردند و طلاب انقلابی را با ضرب و شتم بسیار دستگیر و روانه شهربانی قم کرده و از انجا نیز راهی تهران و زندان اوین کردند. در زندان اوین نیز پس از 20 روز بازجوئی و شکنجه های بسیار، عده ای از جمله بنده را به منظور دور ماندن از حوزه مقدسه قم، به کرمان و سپس شیرازتبعید کردند. البته گوشه هایی از این ماجرا در کتاب "حماسه 17 خرداد" از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است . بعد از گذراندن دوره تبعید، به حوزه علمیه قم بازگشته و تحصیلات حوزوی را به همراه دور جدیدی از فعالیت های انقلابی شروع کردیم. این فعالیت ها با ارتحال شهادت گونه فرزند رشید و فقید امام(ره) مرحوم آیت الله سید مصطفی خمینی آغاز شد که تفصیل این مطالب نیز در کتاب " حماسه 19 دی" به چاپ رسیده است . در همین سالها مشغول دروس دوره سطح بودم که انقلاب به پیروزی رسید .

 در حدود سال های 1365 بود که دروس خارج فقه و اصول را آغاز و از محضر آیات عظام فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی و برخی آیات دیگر استفاده بردم . ضمن آن که از محضر تفسیری، فقهی و فلسفی حضرت آیت الله جوادی آملی دام ظله العالی تلمذ کرده و دروس اسفار صدر المتالهین را از محضر حضرت آیت الله حسن زاده آملی بهره بردم .

از جمله توفیقات دوران تحصیل اینجانب پیشنهاد جلسه هفتگی پرسش و پاشخ به حضرت استاد جوادی آملی از طرف بنده و پذیرش این پیشنهاد از سوی معظم له می باشد. توصیف این جلسات و بیان برکات و خاطرات آن را نمی توان در این گفت و گو بیان کرد. در همین حلسات بود که تفسیر بزرگ " تسنیم " پایه ریزی گردید و بدان وسیله چشمه های جوشان معارف قرآنی از قلب علامه فقیه و مجتهد متاله و مفسر فرهیخته بر زبان و بنان معظم له جاری و برای دلهای مشتاق حکمت و معرفت، عامل شادابی و نشاط و حیات معنوی گردید.

فصل رویش: حضور جنابعالی در قزوین به چه صورت بود؟ از برگزاری جلسات تفسیر در قزوین و از برکات این جلسات بفرمائید.

عابدینی : دوره های متعددی از جلسات تفسیر تا پیش از سال 1377 در مکان های مختلف و با خاطرات به یاد ماندنی برگزار شد و بنده با اشتیاق تمام برای حضور و برپائی این جلسات به قزوین می آمدم .

در سال 1377 بود که به قزوین باز گشتم و به حکم حضرت آیت الله باریک بین (حفظه الله ) افتخار حضور در جایگاه امامت موقت جمعه را یافتم . در این سال ها دور جدیدی از تفسیر قرآن کریم را همراه با تدریس دروس سطوح عالی حوزه از قبیل رسائل، مکاسب و کفایه را آغاز کردم .

محصول این دوره از فعالیت ها، تفسیرسوره مبارکه جمعه در دو مجلد، تفسیر سوره های جزء آخر قرآن کریم و برخی سوره های دیگر بوده است . در حال حاضر تفسیر سوره مبارکه قدر با نام " در حستجوی لیله القدر" در یک مجلد در آستانه چاپ است .

فصل رویش: استقبال مردم و فرهیختگان از جلسات تفسیر به چه صورت بود؟ آیا رضایت بخش بوده است؟

عابدینی: بنده در ابتدای ورود به قزوین، فرهیختگانی را که از آنان چشم یاری داشتم، برای اقامه تفسیر و قیامی قرآنی دعوت کردم و از آحاد آنان خواستم ( خذ الکتاب بقوه) . برخی از این جمع به این درخواست پاسخ دادند ولی از اکثر افراد آن جمع جوابی نشنیدم و از اینکه قرآن و تقسیر آنرا جدّی نگرفتند گلایه مندم.

اگر دیگران یک حرکت قرآنی را شروع می کردند، ما دنبالشان حرکت می کردیم ولی بنده که این حرکت قرآنی را شروع کردم چرا دیگران حرکت نکردند؟ چرا جدی نگرفتند و چرا حضور پیدا نکردند ؟

ولی با تمام این مسائل به خوبی باور کرده ام که علاقه مندان به تدبر و اندیشه در آیات و معارف قرآن کریم هر روز بیشتر از گذشته به میدان می آیند و عمیق تر از گذشته در پیام های کتاب خدا می اندیشند و نیاز به کتاب خدا را بسیار بیشتر از گذشته ها احساس می کنند . البته این علاقه مندی و احساس نیاز، مسئولان فرهنگی معنوی جامعه را با وظیفه ای سنگین مواجه می سازد تا از همه فرصت ها و امکانات و نیروهای انسانی مستعد برای آموزش قرآن کریم در حوزه های مختلف اعم از روخوانی ، ترتیل ، تجوید ، تفسیر و....تا رسیدن به مرحله انس و دوستی نسبت به کلام و کتاب خدا ، استفاده برند.

فصل رویش: به نظر حضرتعالی مسئولین نظام برای ترویج فرهنگ قرآنی چه وظیفه ای برعهده دارند ؟

عابدینی : به جهت برکات انقلاب اسلامی رویکردی ستودنی در میان اقشار مختلف مردم به سمت معارف دینی به وجود آمده است . مسئولان فرهنگی نظام هم به خوبی می توانند این حرکت را به سمت تدبر در قرآن ، آشنا کردن مردم با منظومه های خیره کننده معارف قرآنی رهبری کنند تا این علاقه مندی به دام خرافه پرستی وسطحی نگری گرفتار نیاید.

س : همانطور که اسنحضار دارید هر علمی در ظرف ارائه و بیان از روش هایی پیروی می کند . برای ارائه تفسیر هم روشهای مختلفی ذکر می شود . آیا حضرتعالی هم روش تفسیری خاصی دارید ؟ خلاقیت های روش تفسیر شما چیست ؟

ج :تفسیر قران کریم به دو روش "ترتیبی"و"موضوعی"رواج دارد. روش تفسیری بنده سه بخش کلی دارد . بخش اول در معرفی سوره است که شامل شناسنامه سوره ، شان نزول، فضیلت، آثار و برکات سوره، ساختار شناسی سوره، رابطه سوره با سوره پیشین و نیاز انسان و پاسخ سوره به آن نیاز است.

 بخش دوم تفسیرآیه هاست که شامل ساختار شناسی آیه، شان نزول آیه،  تجزیه وترکیب، شرح واژگان کلیدی، نکته های بلاغی وهنری ، رابطه با آیه پیشین و..میباشد. فعالیت های دیگری هم در بخش دوم انجام می گیرد. یکی از این فعالیت ها در طرح تفسیری بنده با عنوان ( سیری در قرآن همراه با آیه ) نامیده می شود؛ به این صورت که خودم را در خدمت آیه ای که مورد بحث است قرار می دهم و با این آیه به سیر در قرآن می پردازم .

مثلاً فرض کنید آیة ( و اسبق علیکم نعمه ظاهره و باطنه/ لقمان 20) را می خواهیم تفسیر کنیم . در اینجا به تمام مطالبی که در مورد نعمت در قرآن موجود است می پردازیم . مطالبی از قبیل نعمت چیست ؟ آیات دیگر در مورد نعمت چه می گویند ؟ برخورداران و محرومان از نعمت چه کسانی هستند ؟ وظیفه ما در قبال نعمت چیست ؟ کدام نعمت اهمیت و جایگاه بالاتری  دارد ؟

با این روش انسان به خیلی از مطالب دست می یابد و لذت معارف قرآنی را می چشد.

همین روش را در مورد روایات هم انجام می دهیم و به روایاتی که در تفاسیر آمده اکتفاء نمی کنیم . این مرحله هم ( سیری در روایات یا در آیینه روایات ) نام دارد .

یکی از فعالیت هایی که در بیان تفسیر انجام می دهیم ، رجوع به فرهنگ و ادب است . در این مرحله به بررسی تأثیرات این آیه در فرهنگ و ادب و بهره هایی که این مقولات از آیه گرفته اند ، می پردازیم  و یا به بررسی اتفاقاتی که در طول تاریخ برای این آیه و با این آیه پیش آمده می پردازیم مثلاً در مورد آیة 16 و 17 سوره حدید (الم یأن للذین ان تخشع قلوبهم لذکر الله...) به جریان فضیل عیاض اشاره می کنیم

بخش سوم در رابطه با نکاتی است که جنبه تفسیری ندارند ولی مطالبی هستند که نمی شود از بیان آنها صرف نظر کرد. این قبیل مطالب در تفسیر نمونه با عنوان «نکته ها » و در تفسیر تسنیم آیت الله جوادی آملی با عنوان « لطایف و اشارات » ذکر شده و بنده در روش تفسیری خودم « اشارات و ارشادات» نام گذاری کرده ام .

بعضی مباحث جدی و مستقلی هم در هر آیه و سوره وجود دارد که اگر تحت یک آیه بیاید ملال آور می شود،       

ما آن مباحث را به صورت مستقل ذکر کرده و به همین عنوان هم نام گذاری می کنیم . مثلاً در سوره قدر ، تعیین شب قدر و بررسی روایات آن ، از این قبیل مباحث است .بالاخره ما تمام این مباحث را در یک جلسه تفسیر ارائه می دهیم و بعد از ضبط و پیاده شدن آن در اوراق ، قلم به دست گرفته و این مواد اولیه راتوضیح و بسط می دهیم . مثلاً سوره مبارکه قدر در یازده جلسه تفسیر شد . اما کتابی که حاصل این جلسات است ، در 300 -400 صفحه تنظیم شده است . این کتاب به شیوه کاملاً محققانه و با رعایت تمام نکات فوق الذکر به نگارش در آمده و به عنوان (در جستجوی لیله القدر ) به چاب خواهد رسید .

س : ) حاج آقا ! تشویق استاد همیشه برای شاگرد مایة دلگرمی است . آیا جنابعالی هم تا کنون از طرف استادتان مورد تشویق قرار گرفته اید !

ج :) بنده بعد از تفسیر سورة جمعه و آماده سازی آن برای چاپ ، خدمت حضرت آیت الله جوادی آملی رسیده و عرض کردم : «استاد ! بنده می خواهم این کتاب را به چاپ برسانم . اگر حضرتعالی مطالبی می نوشتید ، قوت قلبی برای ما بود ! »  بعد از مدتی ایشان از طریق یکی از اخوی ها نوشته ای را به دست ما رساندند که حاوی عباراتی در تأیید و تشویق بنده برای تفسیر و تشویق دیگران برای بهره گیری از جلسات تفسیری اینجانب می باشد.

این قبیل تو جهات بزرگان باعث می شود که انسان با طمأنینه و آرامش بیشتری به کارش بپردازد؛ یعنی احساس می کند که از یک پشتوانه معنوی برخوردار شده و کار، ریشه پیدا کرده است . مثلا ًبنده الان فکر می کنم این مجوزی که حضرت آیت الله جوادی آملی به بنده داده اند، اتصال پیدا می کند به اجازه ای که مر حوم علامه طباطبائی به ایشان داده و همینطوراین سلسله ادامه پیدا می کند .

و این تاییدات اگر از نظر ظاهری هم مشروعیتی ایجاد نکند، ولی قوت قلب و پشتوانه ای معنوی بوده و سنت حسنه ای است که درتوفیق مفسرنقش بسزایی خواهد داشت. پس اگر کسی بخواهد وارد مباحث تفسیری شود حتماً باید به سلسله تفاسیر مرتبط گردد تا معلوم شود که ارتباط و اتصالی به شجره طوبای تفسیر دارد .

س:) خیلی از علوم نقش مقدمی در علوم دیگر دارد. بدون شک تفسیر قرآن نیز نیازمند به دانستن علوم دیگری است . علومی که در تفسیر قرآن کارایی دارند، کدام علوم هستند ؟

ج:) از باب مقدمه باید عرض کنم که قرآن دو زبان دارد. یک زبان ظاهری که عربی است و زبان دیگر زبان فطرت است . اگر شما زبان عربی ظاهری را به هر زبان دیگر انتقال دهید، فطرتها این زبان را می شناسد. مثلاً وقتی از عدالت می فرماید همه فطرتها می فهمند . وقتی می فرماید: « لا تقل لهما اف » هر فطرتی آن را تحسین می کند . 

اگر ما این حقایق قرآنی را برای یهودی ، مسیحی و حتی فرد لائیک و بی دین بگوییم با تمام وجودش می پذیرد. این زبان زبان فطرت است . اما برای فهم زبان ظاهری قرآن، پیش نیازهایی از علوم دیگر باید طی شود . پیش نیازهایی از قبیل آشنایی با صرف ، نحو ، لغت ، معانی ، بیان ، بدیع ، آشنایی با برخی از مباحث اصول فقه مانند مبحث عام و خاص ، مطلق و مقید ، مجمل و مبین، آشنایی با علم الرجال برای شناخت سلسله احادیثی که در تفسیر مورد استفاده قرار می گیرد ، آشنایی با علم درایه برای درک مضمون و محتوای احادیث، آشنایی با علوم قرآنی مانند ناسخ و منسوخ ، محکم و متشابه و آشنایی با پاره ای از مباحث علم منطق و تاریخ صدراسلام برای درک شرایط تاریخی نزول قرآن از جمله آنهاست . هر چقدر انسان در این زمینه ها قوی تر باشد، همان اندازه در ورود به حقایق و معارف و پیامهای کتاب خدا قوی تر است .

البته برخی از علوم دیگری نیز هستند که اگر چه نقش اساسی هم در تفسیر قرآن کریم نداشته باشند اما در فهم آیاتی از قرآن کریم بسیار موثر خواهد بود؛ مثل علم نجوم و هیئت که در فهم آیات مربوط به ستارگان و ماه و خورشید و زمین کمک کرده و یا ریاضیات که در فهم آیات مربوط به ارث موثر است . البته آشنایی با تفاسیر ومفسران نیز می تواند از جمله پیش نیازها به حساب آمده و محصول اندیشه و تجارب پیشینیان را در اختیار ما قرار دهد.

آشنایی با سبک ها، روش ها و مکتبهای تفسیری نیز از جمله لوازم کار تفسیری است که توضیح آن در حوصله این گفتگو نمی گنجد.