سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بررسی مکتب اکنکار( بخش اول)/ علی انبارلویی

ارسال‌کننده : فصل رویش2 در : 88/5/12 12:26 عصر

دلهای پریشان وناآرام مردم سرزمینهای دور و نزدیک به دنبال آرامش ونشاط اند ، به دنبال گمشده ای می گردند ، تشنگانی که له له زنان به هوای آب در پی هرسرابی می دوند ، اما پس از اندکی آنچه حاصل می شود تشنگی بیشتر است . مردمان غرب مدت مدیدی است از معنویات دور نگه داشته شده اند .واکنون مانند گرسنگانی که روزهای متعدد از غذا دور مانده باشند به هر آنچه که نشانی از معنویت داشته باشد چنگ می زنند . توسط تبلیغات گسترده به آنها باورانده اند که میوه های باغهای معنوی ما بسیار شیرین وگواراست؛غافل از این که درختان آن باغ (شجر من زقوم )هستند که انسانهای فریفته از آن( فمالئون منها البطون) می گردند. داستان ازآنجا آغاز شد که غرب تمام اعتقادات مذهبی و دینی را کنار گذاشت و از طرفی زندگی این چنینی پاسخگوی نیازهای اساسی انسان نیست؛ و فریاد فطرت را بر می انگیزد. با کنار گذاشتن دین بنیاد غرب دچار تزلزل شد . و ناهنجاریهای اخلاقی به اوج خود رسید ؛ و از طرفی جنبش های دانشجویی در دهه های 1960 و 1970 آمریکا و اروپا را فرا گرفت. غرب ورشکسته که می خواست همه چیز را در عالم ماده خلاصه کند و ماوراء را از زندگی حذف و معنویت را به فراموشی بسپارد، غرب مجروح باید اقدام به ترمیم خود می کرد و این قحطی معنویت را جبران می نمود. لذا برآن شد تا تشنگی ها را فرو نشانده ، مبادا تبدیل به جنبش های فراگیر اجتماعی شود . باید تکه نانهایی به این گرسنگان بدهد. باید چیزی باشد که مردم غرب را آرام کند و آنها را سرگرم سازد و منافع سرمایه داری و نیروهای مسلط دنیا را به خطر نیاندازد . غرب اکنون خوب به خاطر دارد زمانی را که می پنداشت با سه شعار ( عقل ) ، (طبیعت) و (پیشرفت ) می تواند بهشت موعود را در زمین بنا کند و زمانی را نیز به خاطر دارد که فریاد استغناء از دین و معنویت را سر می داد واکنون زمانی راتجربه می کند که علم ، تکنولوژی و اصالت دادن به عقل دنیا اندیش و طبیعت گرایی افراطی و ... پاسخگو نیست . زندگی تلخ بنا کنندگان بهشت موعود ورق می خورد، غرب می کوشد درمان ناکامی ها و جبران شکست های خود را درمیراث کهن از جمله معنویات جستجو کند. لذا انسان مدرن که دور مانده از معنویات بود و در تمدنی زندگی می کرد که غیر از جهان مادی برای چیز دیگری ارزش قائل نبود. حریص، عجول ، و عنان گسیخته به معنویات روی آورده. سنت های کهن و عرفانی و معنوی رابرگرفته ، هر کس تکه یا تکه هایی از مکاتب مختلف را چنگ زده و می کوشد که روح تشنه اش را با آن سیراب کند . (میلتون پرکارترین محقق در حوزه جامعه شناسی ادیان نو پدید می نویسد : « بیش از دو هزار فرقه معنویت گرا در امریکا و بیش از دو هزار جریان معنویت جویی در اروپا است و درصد کمی از آنها مشترکند . » در حقیقت با گذشت حدود چهل سال، قریب به چهار هزار مکتب و فرقه عرفانی و معنوی در جهان غرب شکل گرفته است. این جریانهای معنویت گرا، طیف بسیار متنوعی را شامل می شوند که از عرفان ادیان ابراهیمی تا استفاده از مواد مخدر و روابط جنسی آزاد را در بر می گیرد. در واقع، هر چیز که به نوعی فرصت رهایی از چارچوب های جامعه مدرن و روگردانی از هنجارهای تمدن مادی و سرمایه داری را فراهم کند ، معنویت شناخته می شود و مسلم این که چنین معنویت های نو ظهور و من درآوردی پاسخگوی فطرت نیست. معنویت های نوظهور در راستای تمنای فطری انسان هستند؛ ولی پاسخی مسخ شده به آن می دهند . فطرت، شیفته عاشق شدن و دل بستن است. اما معنویت های نوظهور نظیر« اشو » و« کوئیلو» عشقی هوسناک و شهوت آلود را پیشنهاد می کنند، فطرت ما تشنه مشاهده عظمت، شکوه و جلال الهی تجربه و هیبت و خشیت در برابر آن است: اما « مرلین منسون » پاسخ آن را با کلیپ ها و موسیقی هولناک بلک متال می دهد . ما شیدای پرستیدن هستیم. ولی « سای بابا » خود را خدای پرستیدن و خالق هستی معرفی می کند.) 1اکنون این جریان های متنوع که نام معنویت، عرفان و دین بر آن نهاده شده وبا سبک تبلیغات کالاهای اقتصادی به ترویج آنها پرداخته اند و شبکه های گسترده نشر و پخش و رسانه ها و سرمایه های عظیم به حمایت از آنها به کار افتاده اند. به عنوان معنویت راستین به خورد بشر می دهند. از طرفی این جریانهای معنویت گرای نو ظهور به نام ادیان عصر جدید شناخته می شوند. همانطور که ما در دانشگاههای خود چند واحد معارف و اخلاق داریم، دو واحد ادیان عصر جدید در برنامه واحد های عمومی دانشگاههای معتبر دنیا تدریس می شوند تا دانشجویان برای ارضای امیال و انگیزه های معنوی خود از آن استفاده کنند . متأسفانه چنین عرفانهایی در کشور ما نیزرسوخ کرده است و جوانان از طریق اینترنت و یا از طریق کتاب هایی که در این زمینه ها نوشته شده جذب گروههای مختلف این نوع عرفانها می شوند. ( دلایل رواج این عرفانها متعدد است؛ از مهمترین دلایل این است که ما مدل زندگی خود را از غرب وارد می کنیم. از استفاده از تکنولوژی گرفته تا نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. خوب نبودن این امر برای نخبگان ما محرز است؛ لذا پژوهشگاه هایی داریم که با جدیت تمام در جست و جوی نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اسلام هستند، اما به هر حال از نحوه شهر سازی گرفته تا نرم افزارهای حکومتی و اجرایی و مدیریتی جامعه را از غرب می گیریم و علتش این است که ساماندهی زندگی نیاز به دانش دارد و دانشی که ما داریم کاملاً دانش غربی است ؛ و آنها هم در راستای ارزشهای خودشان این دانش را تولید کرده اند. بنابراین چون مدل زندگی ما غربی است، در معنویت هم نسبت به معنویت غربی پذیراتر هستیم؛ زیرا انسجام ساحت های مختلف زندگی را در راستای ارزش های غربی حفظ می کند. لذا اکنون ما به راحتی معنویت غرب را می پذیریم. و این معنویت با سایر نهادهای اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی غرب تعریف شده و سازگار است.  و از طرفی ما هیچ وقت تأثیرات عرفان را در شاد زیستن بیان نکردیم. به همین دلیل عرفان های دروغین توانسته اند جای عرفان راستین را در برقراری ارتباط با مردم بگیرند. ما می توانیم مباحثی را مثل اخلاق خلاقیت، اخلاق شاد زیستن و اخلاق موفقیت را مطرح کنیم. زیرا ظرفیت های بالایی در منابع عرفانی خود در این زمینه داریم . مثلاً امیرالمؤمنین می فرماید:« من اخلص بلغ الآمال» کسی که اخلاص بورزد به آروزهایش می رسد. ( غرر الحکم حدیث 7675 ) ما در اخلاق و معنویت و عرفانی که تاکنون داشته ایم کمتر نگاه و رویکرد پیامدگرایانه داشته ایم؛ به این معنا که بیاییم و پیامدهای مثبت اخلاقی زیستن، معنوی زیستن و حتی دینی زندگی کردن را معرفی کنیم . بیشتر نگاهمان وظیفه گروانه وتکلیف گروانه بوده است . در بخش عرفان نظری هم بسیار پیچیده و پر اصطلاح گفته ایم و کمتر توانسته ایم در قالب رمان و متون ساده تر برای سطوح مختلف سنی محصولات فرهنگی تولید کنیم. گذشته از این که اساساً نگاهمان به عرفان یک نگاه رازدارانه و با سرمشق « آهسته بگو تا کسی نشنود » بوده است. در حالی که امروز روزگار عوض شده است. می توان عرفان را فریاد زد و همه عالم را به سوی آن فرخواند و ابعاد عمیق و معنوی اسلام را  ترویج داد. و دنیا تشنه این معانی و حقایق است و اگر به اصل دست نیابد به بدلی پناهنده می شود ». 2« اکنون در کشور ما بیش از پنج هزار عنوان کتاب فرقه های مختلف به زبان فارسی چاپ شده است، حدود پنج هزار سایت در این حوزه فعالیت داشته و محافلی را برپا می کنند. با توجه به انحرافات و کاستی ها و آسیب هایی که برای این جریانات ذکر شده برماست که با بررسی ضعف ها و کاستی های این فرق روشنفکری در مورد آن ها و شناخت دقیق عرفان اسلامی با یکی دیگر از ابعاد تهاجم فرهنگی مبارزه کنیم ».3یکی از این جریانات و عرفانهای نوظهور اکنکار است. « اکنکار از کلمه سانسکریت إک به معنی هوشیاری پیوسته با حق گرفته شده وتوسط فردی آمریکایی به نام پال توئیچل طراحی شده است.» 4 در کتاب اکنکار آمده است : « هوشیاری الهی جریان پیوسته ایست که صاحب طبیعت خاص نیست و ماهیت هم ندارد؛ اما نشانه هایش با ماهیت صوت قابل تمثیل است. برای جسم و سایر کالبد ها قابل شنیدن در صورت اصلی اش نیست. روح این صوت را می شنود این هوشیاری از مجراها یا دریچه هایی در جهان مادی ظهورمی کند. این دریچه ها را به عنوان روح می شناسیم نزدیکترین کلمه ای که در زبان فارسی بر این هوشیاری پیوسته الهی دلالت دارد، کلمه حق است. حق بی شکل است . روح ویژگی های آن را به ظهور می رساند.  در زبان سانسکریت این جریان پیوسته را إک می گویند . إک یا حق خود منشأ تمامی ماهیت هایست که از این دریچه های مستقل هوشیاری یعنی ازروحها به جهان ماده راه پیدا می کنند » .5

« هدف اکنکار»   

در یکی از کتابهای اکنکار در رابطه با هدف اکنکار آمده است : « هدف اصلی ما قادر ساختن روح است به ترک کالبد و سفر آن به دنیاهای معنوی ماوراء و عاقبت رسیدن به هدف غائی (آنامی لوک ) که نامی است برای سرزمینی بدون نام، یا بهشت حقیقی، جائی که خدا ( سوگماد) بسر می برد ». 6

« تاریخچه »  

« اکنکار طریقت قدیمی است که در حدود سال 1965 از حالت پنهان در آمد. مرکز این طریقت در شهر چین هسن در ایالت مینه سوتا در آمریکا است » . 7  پال توئیچل مدعی است که ماموریت دارد اکنکاررا به جهانیان معرفی کند. « پال توئیچل در اوائل قرن حاضر در کنتاکی متولد شد و در خلال جنگ جهانی دوم به خدمت نیروی دریایی ایالت متحده در آمد . در مقطعی که مقرر بود زندگی پال متحول گردد، وی در کسوت جوینده ای جوان به گروهی از استادان معنوی معرفی شد. اینان استادان نظام وایراگی إک بودند. هنگامی که آنان پال را برای احراز مقام استادی تعلیم می دادند، او طیف وسیعی از تعالیم معنوی را تحت نظر آموزگاران مختلف مطالعه کرد. آموزش های إک در چهار گوشه جهان پراکنده بودند و پال این تعالیم نور و صوت را مجدداً  گردآوری کرده است. سرانجام پال به صف استادان وایراگی پیوست و با رسیدن به مقام استاد حق در قید حیات، رسالت عرضه اکنکار به جهان بر عهده او گذارده شد. پال در سال 1965 کارگاههای آموزش سفر روح را در کالیفرنیا دایر نموده، آموزشنامه های (Discourse) اکنکار را عرضه کرد . مؤسسه اکنکار در سال 1970 به عنوان مؤسسه ای غیر انتفاعی تأسیس شد » . 8پیروان این طریقت معتقدند که اکنکار دانش باستانی سفر روح است؛ مقوله ای درباره انعکاس درونی که از میان وضعیت های تحتانی به وضعیت های شعفناک و نشئه آور الهی سفر می کند . این عمل از طریق دسته ای از تمرینات معنوی انجام می گیرد که پیروان این علم از آن آگاهند. اکنکار بر ارزش تجربیات معنوی به عنوان طبیعی ترین راه بازگشت به سوی خداوند تأکید دارد. این مکتب مدعی است که می آموزد چگونه انسان برای افزایش آگاهی و لذت بردن معنوی به درون خویش بنگرد و گوش فرا دهد. و همچنین در این مکتب آمده است: « توسط آموزشها و تمرینات معنوی اکنکار خواهید توانست یک زندگی شاد، پر ثمر و متعادل داشته باشید و همچنین به اکتشافات جهانهای معنوی خداوند بپردازید .
آموزشهای اکنکار بر دو ویژگی روح مقدس یعنی نور و صوت تأکید دارد وتوسط این آموزشها خواهیم توانست با نور و صوت خداوند ارتباط برقرار کنیم و آن را ببینیم و بشنویم .با بهره بردن از آموزشهای اکنکار و تمرینات معنوی آن خواهیم توانست حضور روح مقدس را در زندگیمان تشخیص دهیم و می آموزیم که ما روح هستیم با رقه ای از خداوند که برای کسب تجربیات معنوی به این دنیا فرستاده شده ایم و همینطور که شکوفایی معنوی حاصل می کنیم، می آموزیم که عشق خداوند را از طریق خدمت به دیگران بیان کنیم . »9

راهنمای لغات اکنکار

« ـ آراهاتا : معلمی با تجربه که شایستگی لازم در جهت اداره کلاسهای اکنکاررا دارد . ـ اک : جریان حیات بخش که موجب بقاء زندگی می شود . ـ اکنکار: طریقت نور و صوت الهی که به عنوان دانش باستانی سفر روح نیز شناخته می شود . ـ اساتید اک: اساتیدی معنوی که قادرند جویندگان را در مسیر مطالعات و سفرهای معنوی خود راهنمایی کنند. این اساتید مربوط به سلسله نظامی کهن می باشند  که نسبت به مسئولیت های آزادی معنوی کاملاً آگاه هستند . ـ هیو: نامی و اسراری کهن برای خداوند. آوازی عاشقانه برای خداوند که توسط پیروان اکنکار زمزمه می شود . ـ وصل: پیروان اکنکار در مسیر تحولات معنوی و خدمت به خداوند به این مرحله دست می یابند. طی مراسم وصل، فرد با نور و صوت الهی ارتباط برقرار می کند . ـ استاد در قید حیات اک: لقب راهنمای معنوی اکنکاراست. وظیفه او هدایت روحها جهت بازگشت به سوی خداوند می باشد. استاد در قید حیات می تواند هم از نظر بیرونی به دانشجویان یاری رساند و هم درسطوح رؤیا به عنوان استاد رؤیا عمل کند و در عالم معنوی نیز به عنوان استاد دورن خدمت می کند . ـ ماهانتا: لقبی که به بالاترین سطح آگاهی در روی زمین اطلاق می شود. او اغلب به صورت استاد در قید حیات ظاهر می شود و انتقال دهنده کلام الهی است . ـ مناطق : مراتب مختلف آسمانها همانند اثیری ـ علی ـ ذهنی ـ اثری و روح . ـ تمرینات معنوی اک: تمرینات روزانه جهت برقراری ارتباط ما با نور و صوت الهی . ـ چلا : دانشجوی معنوی . ـ شریعت کی سوگماد: دست نوشته های مقدس اکنکار که متشکل از 12 بخش می باشد و در عالم معنوی قرار دارند. دو بخش از این دست نوشته ها توسط پال توئیچل از مناطق درونی به منطقه فیزیکی منتقل گشتند. ـ سوگماد: نامی مقدس برای خداوند که نه مذکر است و نه مؤنث.او سرچشمه حیات می باشد . ـ برکت باشد: واژه ای که پیروان اک در پایان مطالب خود ذکر می کنند. » 10

« اعتقادات اصلی اکنکار»

((ـ روح ابدی و هویت حقیقی فرد است . ـ روح در سفری برای شناخت خود و خداست . ـ به دلیل عشق خداوند با روح است که روح وجود دارد . ـ تجربه و آزادی معنوی در این زندگی برای همه میسر است . ـ شکوفایی معنوی می تواند با تماس آگاهانه با اک ، روح مقدس تسریع شود. این تماس می تواند در طی تمرینات اک و با راهنمایی استاد در قید حیات اک حاصل شود . ـ ماهانتا، استاد در قید حیات اک، رهبر معنوی اکنکار است . ـ شما می توانید به طور فعالانه جهانهای معنوی را از طریق سفر روح، رؤیاها و روشهای دیگر مورد بررسی قرار دهید.)) 11از جمله اعتقادات اکنکار قائل شدن به تناسخ است. پوشیده نیست که اثر بلافصل اعتقاد به تناسخ، انکار وجود بهشت و جهنم در دنیای دیگر است. بر اساس تمام مرامها، دینها و طریقت هایی که تناسخ در آنها یک مبنای عقیدتی به شمارمی آید، پاداش و جزای افراد در روابط بین انسانها، در همین دنیا تسویه می شود. بهشت و جهنم و عذاب و عقابی و معادی وجود ندارد. این در حالی است که در آیات گوناگون قرآن کریم با این عقیده مخالفت صریح شده و درصد بالایی از آیات قران کریم آن را رد می کند .

قوانین اکنکار

طریقت اکنکار مشتمل بر قوانینی است که برخی از آنها جنبه اجتماعی داشته و برخی دیگرجنبه فردی و درونی دارد.از جمله قوانین اکنکار، موارد زیز می باشد:

قانون عدم وابستگی :

«این قانون به معنی رها شدن از تمایلات قوی نسبت به محیط پیرامون و تعلقات آن است به گونه ای که انسان اصرار بر عدم ارتباط یا جدا شدن از آنها نداشته باشد؛ بلکه رهایی ذهن است از عشق به دنیا و تمامی خواسته های دنیوی . آنها معتقدند که حواس آدمی به دلیل عشق به اشیاء، برای او خواسته می آفریند، از خواسته های او خشم بر می انگیزد، از خشم فریفتگی ناشی می شود و فریفتگی خاطرات و احساسات پیچیده ای را به جریان می اندازد و همین جریان، عشق به خدا را نابود می کند. در نتیجه انسان انحطاط می یابد. ولی هنگامی که فرد منضبط است و عشق خود را معطوف ماهانتا می سازد، در ورای توجه حواسش به چیزهای خارجی و رها از رنج و لذت های ناشی از آن حرکت می کند و پیش از همه  ازافراط کاری ها رهایی می یابد.

قانون عشق

« عشق اصلی است که به فک، نیروی جنبشی ارتباط با شیء مورد نظرش را می دهد. بنابراین منجر به تسلط بر تمامی تجربیات مقابلش می گردد، عشق احساساتی است که به فکر حیات می بخشد. احساس همانا خواسته است و خواسته ها همان عشق است » . درادامه قانون عشق آمده است : « راههای زیادی هستند که ما می توانیم توسط آنها به سوی خداوند برویم. خداوند، راهها و مقاصد مختلفی را برای ما مستقر ساخته است به گونه ای که برای همه، مسیری وجود دارد حتی برای ملحدان. شاید به نظر می رسد این مطلب یک پارادوکس خنده دار باشد ولی واقعیت دارد. یک ملحد می تواند بیش از یک نفر که مسیحی متولد شده و انجیل را همیشه به همراه دارد، به خداوند نزدک تر باشد ؛ زیرا او می تواند ادراک بهتری از قانون عشق داشته باشد » . در اینجا سؤالی مطرح می شود و آن این که: چرا یک فرد ملحد می تواند ادارک بهتری از قانون عشق داشته باشد؟ آیا این مکتب ( اکنکار ) ترویج بی دینی و لا مذهبی را به همراه ندارد؟ حتی فرد ملحد را به خداوند نزدیک تر می داند ؟ !!...

« قانون عدم مداخله »

بر اساس قانون عدم مداخله، یک موجود معنوی نمی تواند فضای دیگران را بیاشوبد؛ هر کسی که هر نوع تغییر یا تأثیری در ذهن دیگری بگذارد( حتی دعا) یکی از قوانین آگاهی معنوی را برآشفته است .» 12قوانین دیگری نیز وجود دارند مثل قانون سکوت ، وصل ، سفر روح که مجال سخن گفتن از انها نیست.